در تمامی خودروها، چرخ هایی که در فاصله یکسانی از جلوی خودرو قرار گرفته اند، حول یک محور دوران می کنند . لذا درخودروهای چهار چرخ دو محور وجود دارد.
در شرایط عمومی نیروی وزنی که به هر محور وارد میشود متفاوت بوده و بستگی به محل قرار گیری قطعات خودرو و سرنشینان آن دارد؛ این تفاوت موجب میشود بیشینه نیروی اصطکاک ایستایی هر محور متفاوت باشد. لذا مهندسین طراح نیروی محرک و نیروی ترمزی هر محور را متفاوت طراحی می کنند.
در گذشته یکی از دلایل اصلی طراحی خودرو حمل بار بوده است. مرکز جرم خودرو به محور عقب نزدیک تر بود. لذا اکثرا طراحان محور عقب را محرک می ساختند تا کشش خودرو افزایش یابد.
اندک اندک مسایل دیگری مانند پایداری هدایت پذیری و تند فرمانی نیز مطرح شد.
پس از آزمایشهای فراوان در دهه سوم قرن 18 میلادی مهندسان مکانیک فرانسوی تصمیم گرفتند خودرویی بسازند که محور جلوی آن محرک باشد..
امروزه طراحی خودرو به گونه ای است که وزن بیشتر خودرو روی محور جلو قرار میگیرد؛ چرا که اگر مرکز جرم خودرو در جهت سرعت حرکت آن جلو تر باشد پایداری خودرو بیشتر می شود.
همچنین کاهش قطعات اضافی جهت انتقال گشتاور به محور عقب سبب کاهش یافتن 10 درصدی وزن خودرو، افزایش فضای كابين، کشش بیشتر در سربالایها اتلاف انرژی کمتر در انتقال انرژی به چرخ ها و کاهش مصرف سوخت می شود.
گرچه تعادل خودروهای محرک جلو بیشتر است ولی در شتاب و ترمز گیری های ناگهانی دارای معایبی هستند. از آنجاییکه فرمان نیز روی محور جلو قرار دارد در شتاب گیری های ناگهانی فرمان پذیری خودرو کاهش می یابد و به دلیل سبک تر شدن محور عقب نیروی ترمزی محور عقب کمتر می باشد.
همچنین اگر خودرو همراه بار باشد مرکز جرم به محور عقب نزدیک می شود.
با بهبود طراحی دیفرانسیل و ابداع سیستمهای ترمز امروزی خیلی از ایرادات پایداری کشش و فرمان پذیری کاهش یافت.
اما در شرایط نامساعد جاده ای مانند مسیرهای بدون جاده و ناهموار یا لغزنده و برفی بودن جاده احتمال لغزش دو چرخ یک محور بالا بوده و اگر آن محور محرک نیز باشد، خودرو متوقف می شود.
لذا طراحان بر آن شدند تا با افزایش محورهای محرک کشش را بالاتر برده و خودروهای بیابانگرد بهتری بسازند.